هدف قيصري از شرح بر تائيه ي ابن فارض
هر چند که اين علم، علمي است کشفي و ذوقي، که جز صاحبان وجد و وجود و شايستگان عيان و شهود، کسان ديگر از آن بهره اي ندارد، اما مي بينيم که علماي علوم ظاهري، بر اين گمانند که اين علم نه اساسي دارد و نه حاصلي، بلکه
نويسنده: دکتر سيد يحيي يثربي
تفسير و تحليل مقدمه ي قيصري بر شرح تائيه ي ابن فارض
متن:
و هذَا العلمُ وإن کانَ کشفيّاً ذوقيّاً لا يَحظي منه إلّا صاحبُ الوجدِ و الوجودِ و أهلُ العيانِ و الشهودِ لکن لمّا رأيتُ أنَّ أهلَ العلمِ الظاهرِ يَظنّونَ أنَّ هذَا العلمَ ليسَ لَه أصلٌ يَبتَني عليهِ و لا حاصلٌ يُوقَفُ لديهِ، بل تخيّلاتٌ شعريّةٌ و طامّاتٌ ذکريّةٌ لا برهانَ لأهلِهِ عليها، و مجرّدُ دعويَ المکاشفةِ لا يوجِبُ الاهتداء إليها، بَيّنتُ موضوعَ هذا الفنِّ و مسائلَه ومباديِه. و ما ذکرتُ من البرهانِ و الدليلِ إِنَّما آتَيت بِه اِلزاماً لهم بطريقَتِهِم، و إفحاماً لهم بشريعتِهِم، فإنَّ کشفَ أهلِ الشّهودِ ليسَ حُجَّةً عليهم و ظاهرُ الآياتِ و الاخبار المُبَيِّنة لما يقولُه اهلُ الکشفِ مُؤوّلٌ لَدَيهِم، فَوَجَبَ أن نَقُولَ مَعَهُم بِلِسانِهِم کَما قال تعالي: ( وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ ) (1) و ( اللّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ )، (2) وَ انَّهُ المُستعانُ و هو يهديِ السَّبيلَ،ترجمه:
هر چند که اين علم، علمي است کشفي و ذوقي، که جز صاحبان وجد و وجود و شايستگان عيان و شهود، کسان ديگر از آن بهره اي ندارد، اما مي بينيم که علماي علوم ظاهري، بر اين گمانند که اين علم نه اساسي دارد و نه حاصلي، بلکه همه، تخيّلات شعري و طامات ذکري است و عرفا دليل و برهاني نداشته، ادعاي کشف و شهودشان نيز اطمينان بخش نمي باشد. به همين دليل به بيان موضوع و مسائل و مبادي اين فنّ پرداخته و هر برهان و دليلي که آورده ام بدان لحاظ بوده که با مخالفان به روش و اصولِ مورد قبول خودشان برخورد داشته باشم، چه آنان، کشف اهل شهود را حجّت نمي دانند و ظاهر آيات و اخبار مطابق با عقايد اهل کشف را، به معاني ديگري تأويل مي نمايند. بنابراين بايد با ايشان به زبان و منطق خودشان سخن گفت چنان که خداي تعالي مي فرمايد که: « هيچ فرستاده اي را نفرستاده ايم مگر به زبان و منطق قوم خودش » و « خداوند بر آنچه مي گوييم ناظر است » و ياري و هدايت از اوست.شرح:
مؤلّف محترم اظهار مي دارد که حقايق عرفاني محصول کشف و شهود است و راه وصول به آن ها نيز در اصل، همين طريقه ي سير و سلوک مي باشد، اما از آن جا که علماي علوم ظاهري اين علم را بي اساس دانسته و يک مشت ادعاي بي پايه و تخيّلات شعري مي دانند، براي مقابله با اين مخالفان و منکران ناچار بايد راه آنان را در پيش گرفت. براي اين که ايشان ( علماي اهل ظاهر ) به کشف و شهود عرفا باور نداشته و ظاهر آيات و اخبارِ مطابق با عقايد عرفا را هم تأويل مي کنند، (3) پس بايد با زبان و اصول مورد قبول خودشان وارد بحث شد.پينوشتها:
1. ابراهيم، آيه 4.
2. يوسف، آيه 65.
3. شگفتا، که ابن عربي و پيروانش با آن همه تأويلات عجيب و غريبي که در مورد آيات و اخبار به کار مي گيرند از علماي ظاهر يعني حکما و متکلّمان درباره ي تأويل آيات و اخبار شکايت داشته و گله مي نمايد.
يثربي، سيديحيي؛ (1392)، عرفان نظري ( تحقيقي در سير تکاملي و اصول و مسائل تصوف)، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ هشتم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}